پيامهاي ارسالي
+
فال مان هرچه باشد،
-باشد!
حال مان را درياب!
خيال کن حافظ را گشوده اي و ميخواني:
مژده اي دل که مسيحا نفسي مي آيد...
يا
*قتلِ اين خسته به شمشير تو تقدير نبود...*
چه فرق؟
فال نخوانده ي تو؛
-منم...
2-گوناگون
94/6/22
اتش دل
قتل اين خسته به شمشير تو تقدير نبود...
اتش دل
ور نه هيچ از دل بيرحم تو تقصير نبود...
سيده هانا صداقت
چقدر زيبا بود..لايک براي ادبيات و براي شما:)
اتش دل
سپاسگزار...
4 فرد دیگر
12 فرد دیگر
+
*به دنبال ردي از پيشاني ات؛ تمام مهر هاي مسجد را بوسيده ام* ...
2-گوناگون
94/6/22
2 فرد دیگر
25 فرد دیگر
+
مدتي دنبال خونه ي مجازي ديگه اي گشتم و مستاجر سايت ها و شبکه هاي اجتماعي ديگه شدم ....
اما راست گفتن هيچ جا خونه ي خود آدم نميشه !
پارسي بلاگ و پارسي بلاگي ها
سللللللللللللللللللللاممممممممممممممممممممممممم:)
فاطمه ❤
94/2/2
+
*چشم تو ، جنتي است که گاهي ، شيوه ي جنات تجري من تحتها الانهار دارد ...
ببخش اگر دليل گريه هايت منم *.
________________________________________
تو از گناه من و من زهجر و غصه ات حسين
هميشه آب به چشم و هميشه خونجگريم ...
در انتظار آفتاب
93/3/31
+
بچه ها داشتند توي كوچه بازي ميكردند . از درو گرد و خاكي پيداشد .مأمون بود كه داشت به شكار ميرفت .همه ي بچه ها فرار كردند .اما يكي شان سر جايش ايستاد مأمون جلوتر آمد : "توچرا فرار نكردي ؟"
_ فرار مال گناه كار است . من گناه كار نبودم . راه هم تنگ نيست كه من جلوي راه تو را گرفته باشم .
بيش تر نگاهش كرد با تعجب پرسيد:"تو كي هستي ؟"
_ *من محمدم .پسر علي بن موسي *.
*زهرا.م
92/11/18
+
زن نشسته بود کنار ديوار ، صداي قرچ قرچ و لرزيدن ديوار را همه شنيدند .داشت خراب ميشد روي سر زن ؛ام عبدالله اشاره کرد به ديوار ...
_تو را به حق مصطفي نه !خدا اجازه ي خراب شدن به تو نداده !
ديوار معلق ايستاده بود بين زمين و هوا؛ تا ام عبدالله رد شود ....
*محمد *پسر اين مادر بود و آن پدر ....زين العابدين !
*ري را
92/11/18
+
دلم واسه اول دبستانم تنگ شده , وقتي تنها يه گوشه از حياط مدرسه وايسادي يه نفر مياد و بهت ميگه* با من دوست ميشي؟*
2-ياد ياران
92/4/6
+
*حسين جان* ...
تموم دلواپسي من اينجا يه تيره
همون که شيرخوارتو ميخواد از شير بگيره
قسم بر روح مادرت آقا برگرد
به بازوي آب آورت آقا برگرد
به اشک چشم دخترت آقا برگرد ...
مهران گلي
92/4/6
+
تشنه را از روي ناقه آب دادن مشکل است
روي اشک دلبر خود پانهادن مشکل است
با طنين بازتر قرآن بخوان اي قاري من
باصداي سنگ قرآن گوش دادن مشکل است
*اشتياق ديدن خواهر تو در سر داشتي
ور نه روي نيزه با سر ايستادن مشکل است.*
2-ياد ياران
92/4/6
+
استقلالي ! پرسپوليسي ! برادر! داداش ! اخوي ! کبوتر سفيد گناهي نداره که رنگيش مي کني و بعد وسط بازي زنده زنده پروبالشو مي کني. صندلي ورزشگاه و شيشه اتوبوس و مرده و زنده و خواهر و مادر داور و تيم حريف بي گناه بي گناهن. لطفأ جوانمردانه بازي رو تماشا کن...
کشاورزي نوين
92/4/5