پيام
+
زير تخت لانه ي يک جفت کبوتر بود.امام نشست روي تخت .
شروع کرد به خنديدن .پرسيدم :چرا ميخنديد ؟
_شنيدم کبوتر نر به ماده ميگفت :* به خداروي زمين هيچکس را بيش تر از تو دوست ندارم به جز مردي که الان نشست روي تخت.*

چادر خاکی
92/2/16
اتش دل
بحارالانوار ج 48 ص 56
اتش دل
به بهانه ي ميلاد امام کاظم به روايتي !
2-لاهوتيان
خيلي قشنگ بود....
اتش دل
: )
چادر خاکی
خيلي قشنگست.....