پيام
+
زن نشسته بود کنار ديوار ، صداي قرچ قرچ و لرزيدن ديوار را همه شنيدند .داشت خراب ميشد روي سر زن ؛ام عبدالله اشاره کرد به ديوار ...
_تو را به حق مصطفي نه !خدا اجازه ي خراب شدن به تو نداده !
ديوار معلق ايستاده بود بين زمين و هوا؛ تا ام عبدالله رد شود ....
*محمد *پسر اين مادر بود و آن پدر ....زين العابدين !
*ري را
92/11/18
اتش دل
بحار/ج 46/ص 216
هادي قمي
@};-
اتش دل
*جابربن عبدالله انصاري * از صحابه ، *جابربن يزيد حجفي * از تابعين ،*سختياني* رييس صوفي ها ،*زهري *، ابن مبارک اوزاعي *ابوحنيفه *، *مالک بن انس و شافعي *از فقعا ؛ طبري و بلاذري و خطيب ، از نويسندگان ، *راغب اصفهاني * و بسيط *واحدي *از مفسر ها همه ميگويند :
اتش دل
*محمدبن علي چنين گفته و يا ميگويند محمدباقر فرموده ....*
اتش دل
@};-@};-@};-@};-