پيام
+
مردي از روي حسادت رفت پيش متوکل و گفت "علي پسر محمد قصد شورش دارد " متوکل همان شب فرستاد خانه ي امام هادي .دو کيسه پول پيداکردند با مهر مادرش!
خبر را که شنيد عصباني شد ؛از مادرش جواب خواست ...
گفت :" *مريض که شدي ،پزشکان عاجز شده بودند از در مانت .هزار دينار نذر علي بن محمد کردم .خوب که شدي ؛ ادا کردم .همين *!"

مجنون الحسين ع
92/2/30
اتش دل
بحار/ج50/ص200
امامت و ولايت
احسنت