با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+فال مان هرچه باشد،
-باشد!
حال مان را درياب!
خيال کن حافظ را گشوده اي و ميخواني:
مژده اي دل که مسيحا نفسي مي آيد...
يا
*قتلِ اين خسته به شمشير تو تقدير نبود...*
چه فرق؟
فال نخوانده ي تو؛
-منم...
+*گرفتار يعني کسي که گرفته ي ياري ميشود .انصافا گرفتاري هميشه بد نيست !*
____________________
عشق و محبت مايه ي گرفتاريهاست .
امام رضاعليه السلام
اعلام الدين
ح س ي ن : ( نشاله که براي شما و ما امضا بشه ... امضاي سرخ ... - اتش دل
+مدتي دنبال خونه ي مجازي ديگه اي گشتم و مستاجر سايت ها و شبکه هاي اجتماعي ديگه شدم ....
اما راست گفتن هيچ جا خونه ي خود آدم نميشه !
پارسي بلاگ و پارسي بلاگي ها
سللللللللللللللللللللاممممممممممممممممممممممممم:)
+*چشم تو ، جنتي است که گاهي ، شيوه ي جنات تجري من تحتها الانهار دارد ...
ببخش اگر دليل گريه هايت منم *.
________________________________________
تو از گناه من و من زهجر و غصه ات حسين
هميشه آب به چشم و هميشه خونجگريم ...
+بچه ها داشتند توي كوچه بازي ميكردند . از درو گرد و خاكي پيداشد .مأمون بود كه داشت به شكار ميرفت .همه ي بچه ها فرار كردند .اما يكي شان سر جايش ايستاد مأمون جلوتر آمد : "توچرا فرار نكردي ؟"
_ فرار مال گناه كار است . من گناه كار نبودم . راه هم تنگ نيست كه من جلوي راه تو را گرفته باشم .
بيش تر نگاهش كرد با تعجب پرسيد:"تو كي هستي ؟"
_ *من محمدم .پسر علي بن موسي *.
+زن نشسته بود کنار ديوار ، صداي قرچ قرچ و لرزيدن ديوار را همه شنيدند .داشت خراب ميشد روي سر زن ؛ام عبدالله اشاره کرد به ديوار ...
_تو را به حق مصطفي نه !خدا اجازه ي خراب شدن به تو نداده !
ديوار معلق ايستاده بود بين زمين و هوا؛ تا ام عبدالله رد شود ....
*محمد *پسر اين مادر بود و آن پدر ....زين العابدين !
مدرسه ما که زندان نبود الحمدلله :))خيلي هم آزاد بود ولي بعضي چيزاشو قبول دارم مثلا يعني چي که دختراي سال چهارمي رو تو صف مي کردن که ناخوناشونو ببينن بلنده يا کوتاه:))واقعا مسخره بود ب نظرم ...بعضي گيراشون بيخوده بعضي هم نه..در کل فضاش بهتره از دانشگاه صميميت صفا و رفاقت هاي محکم - سيده هانا صداقت
+*حسين جان* ...
تموم دلواپسي من اينجا يه تيره
همون که شيرخوارتو ميخواد از شير بگيره
قسم بر روح مادرت آقا برگرد
به بازوي آب آورت آقا برگرد
به اشک چشم دخترت آقا برگرد ...
+تشنه را از روي ناقه آب دادن مشکل است
روي اشک دلبر خود پانهادن مشکل است
با طنين بازتر قرآن بخوان اي قاري من
باصداي سنگ قرآن گوش دادن مشکل است
*اشتياق ديدن خواهر تو در سر داشتي
ور نه روي نيزه با سر ايستادن مشکل است.*
+استقلالي ! پرسپوليسي ! برادر! داداش ! اخوي ! کبوتر سفيد گناهي نداره که رنگيش مي کني و بعد وسط بازي زنده زنده پروبالشو مي کني. صندلي ورزشگاه و شيشه اتوبوس و مرده و زنده و خواهر و مادر داور و تيم حريف بي گناه بي گناهن. لطفأ جوانمردانه بازي رو تماشا کن...