من گريه مي ريزم به پاي جاده ات، تا آئينه کاري کرده باشم مقدمت رااوّل ضمير غائب مفرد کجائي؟اي پاسخ آدينه هاي پر معمّابي تو سروديم آنچه بايد مي سروديميعني در آورديم باباي غزل راحتمّي ِ بي چون و چراي سبز برگرد...راحت شويم از دست اما و اگرهاسلام عزيزم عيدت مبارک
التماس دعاي فرج