سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آتش دل...تلک شقشقة هدرت ثم قرت...
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

کلاس درس پرشده ازبوی عطرتو، مشام من اما میسوزد از این عطر سر مست کننده ی تنت....باز هم مثل هر روز اسم تو را روی تخته سیاه نوشته اند ؛ با همان رنگی که دوست داری ؛ سرخ ....سرخ سرخ.

دلم که میرود ؛ اخم می کنی . خوب می دانم ،لازم به تذکر نیست ، من باید درس بخوانم ، خودت از من میخواهی درس بخوانم و من مطیع توام ...اما ببخش مرا که امروز هم تمام حواسم پیش توست ...می آیی ؛ می نشینی ؛ سر جایت ، کنج خراب آباد دلم ؛ اشک می شوی و می چکی ...جوهر خودکارم پخش می شود روی سپیدی دفتر....من اما تورا پشت ضریح دلم می گذارم ...به عاشقان دیگرت می سپارم ؛ به رقیبانم و به سختی گوش می سپارم ...استاد صحبت می کنند ..." اگردر حال وضو علم به وجود چیزی داشته باشیم که ممکن است آب به زیر آن نرسد ....مثل انگشتر تنگ؛ باید ....

دلم می ریزد ...نگاهت می کنم پای تخته سیاه ایستاده ای ...تو و نام سرخت...اشک می شوی و می چکی ...و من بی قرار روبه روی تو به خاک عزا می نشینم و زار می زنم ..."کاش انگشتر تو تنگ نبود ،حسین !"


[ سه شنبه 90/12/9 ] [ 6:48 عصر ] [ گمگشته ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

تو بگریزی از پیش یک شعله خام ... من ایستاده ام تا بسوزم ...تمام ...
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 11
کل بازدیدها: 119764